نوروز 98 به اصفهان ، نصف جهان سفر کردیم. این که میگن نصف جهان واقعا بی دلیل نیست شهری که علاوه بر این که آثار باستانی زیادی داره پر از جاذبه های تفریحی و گردشگری هم هست . بی دلیل نیست که این شهر هر گردشگری رو جذب خودش می کنه. توی این سفر که از هفدهم فروردین شروع و تا بیستم فروردین طول کشید از جاهای جدیدی دیدن کردیم که تابحال نرفته بودم خلاصه خیلی بهمون خوش گذشت انقدر که دلم می خواد دوباره بزودی برم اصفهان. نزدیک عصر بود که رسیدیم اصفهان به خانه عموم رفتیم و بعد از صرف چای و کمی استراحت به سمت سی وسه پل حرکت کردیم خیابون ها فوق العاده شلوغ بود بعد از یه ترافیک سنگین به دنبال جای پارک گشتیم و چون پارکینگ نزدیک سی و سه پل ندیدیم حدود نیم ساعت طول کشید تا یه جای پارک کنار خیابون پیدا کردیم . تا رسیدیم سی و سه پل دیگه هوا تاریک شد البته ناگفته نمونه که سی و سه پل توی شب یه چیز دیگه است. وسط پل ایستادیم صدای آب واقعا قشنگ بود صدای آب همیشه بهم آرامش میده حالا فکر کنید هم روی سی و سه ایستاده باشی هم هوا خوب باشه هم صدای آب به گوشت برسه واقعا حس قشنگی بود . اون ور پل که رسیدیم یکم پیاده روی کردیم تا چشمم به قایق های که توی زاینده رود بودن افتاد یه قایق چهار نفره گرفتیم و حدود 20 دقیقه وسط زاینده رود پارو زدیم خیلی هیجان داشت و خیلی خیلی خوش گذشت انقدر که دوست نداشتم برگردم خونه عموم ولی به هر حال بخاطر طی مسافت چند ساعته تا رسیدیم به اصفهان یکم خسته بودیم و زن عموم هم خیلی اصرار داشت که زودتر برگردید تا شام سرد نشه خلاصه برگشتیم خونه عموجان شام خوردیم و استراحت کردیم. صبح که از خواب بیدار شدیم و صبحونه رو نوش جان کردیم دوباره از خونه زدیم بیرون یکم توی سطح شهر چرخیدیم و چن تا جعبه گز با 38 درصد مغز پسته که جاتون خالی خیلی خیلی هم خوشمزه بودن برای سوغات خریدیم. تا نزدیک ساعت 11-5/11 و بعدش به سمت کلیسا وانک حرکت کردیم تا اومدیم جا پارک پیدا کنیم درب کلیسا رو بستن و دیگه اجازه ندادن بریم داخل گفتن مراسم داریم و یه تعدادی خارجی وارد کلیسا شدن دیگه به ما اجازه ورود ندادن خیلی ناراحت شدم حیف شد چون دلم می خواست داخل کلیسا رو ببینم اما نشد. ناراحتیم خیلی طول نکشید چون سوار ماشین شدیم و به سمت پل خاجو حرکت کردیم. پل خاجو هم روی زاینده رود قرار گرفته طبیعت و هوای اطراف پل هم بسیار زیبا و لذت بخش بود طوری که مردم در این مکان ها نشسته بودن و زیبایی های این مکان رو تماشا می کردن. بعدش رفتیم پل چوبی فاصله پل خاجو تا پل چوبی زیاد نبود. پل چوبی بین پل خاجو و پل الله وردی خان قرار گرفته عرض این پل هم خیلی کم بود بهش پل دریاچه هم می گفتن بخاطر اینکه آب رودخانه زاینده رود روی هم انباشته می شد و به صورت دریاچه دراومده بود. فردای اون روز رفتیم باغ گلها و بعدش هم باغ پرندگان باغ گلهای اصفهان واقعا تجربه جدیدی بود که تا اون لحظه داشتم ، معماری سنتی که داخل باغ کار شده بود جلوه ای زیبا به باغ می داد. باغ گلها به صورت یه مجموعه فرهنگی، تفریحی و آموزشی بود یه قسمتی از باغ، باغ صخره ای بود که خیلی خیلی خوشم اومد چون به صورت پلکانی بود و در دو طرف پله ها گلهای بسیار زیبا و درختان وجود داشت زیر سایه درختها از پله ها رفتیم بالا و یه بهشت کوچولو اون بالا بود. از قسمت بالای صخره منظره بسیار بسیار جالبی دیده می شد. یه قسمت دیگه باغ یه برکه ای بود که داخلش ماهی های کپور که هر کدوم 20 الی 25 کیلو بود شنا می کردن خلاصه هر قسمت باغ یه ماجرایی داشت برا خودش. باغ پرندگان هم که دیگه نگفتنی بود باغ پرندگان قسمتی از پارک جنگلی ناژوان و رودخانه زاینده رود هست. خیلی جالبه توی یه محوطه راه بری که با پرنده ها یکی دو متر بیشتر فاصله نداشته باشی جالب تر برام این بود که اولین بار بود که از نزدیک طاووس می دیدم و کنارشون عکس می گرفتم یکم منتظر می شدم همین که پرهاشو باز می کرد تند تند عکس می گرفتم فلامینگو و پلیکان هایی که داخل برکه بودن واقعا چشم نوازی می کردن خلاصه باغ به شکلی بود که برای هر نوع پرنده با توجه به زیستگاه طبیعی خودش داخل برکه ، فضای سبز، صخره ، قفس شیشه ای یا حتی قفس فلزی ساخته شده بود.